Skip to main content

گفتگوی بهرام بیضایی درباره وضعیت فرهنگی ایران و مهاجرت

گفتگوی بهرام بیضایی درباره وضعیت فرهنگی ایران و مهاجرت

صحبت‌هایی بهرام بیضایی درباره‌ی «باشو غریبه‌ کوچک»مهاجرت، خانه و وضعیت فرهنگی ایران در برنامه‌ی «۱۰ روز سینمای ایران» جشنواره‌ی برلین ؛ در اردیبهشت ۱۳۹۹می باشد ، بهرام بیضایی در بخش‌هایی گفت و گویش که همزمان با نمایش «باشو غریبه کوچک» در برلین انجام داده درباره بود دلیل مهاجرتش از ایران گفت: «من روزی که از ایران رفتم فکر نکردم به کلی رفتم. هنوز هم فکر نمی کنم به کلی رفته‌ام. من سی سال بود که شغل نداشتم و برای زندگی در مملکتی که همینجور قیمت‌هایش بالا می‌رود لازم هست که شما شغل و درآمدی داشته باشید. به زحمت بعد از هجده سال موفق شدم چهار سال یا سه سال یک بار تئاترهایی کار کنم که درآمد چندانی برای زندگی نداشت. سینما هم که همه‌اش وام می‌گرفتم و وقتی نمی توانستم وام را پس بدهم فیلم را بجای وام به آنها می‌دادم. بنابراین هیچ چیز که بتوانم رویش اطمینان کنم برای زندگی نداشتم. بعد از سی سال یک شغل پیدا کردم و آمدم دنبال شغل. وقتی آمدم این شغل برای یک سال بود و کم کم بیشتر شد من دلم تنگ میشود برای دفتر کارم و دلم تنگ می‌شود برای خانه یا جایی در ساحل شمال. برای اینکه وقتی ایران بودم وطنم همین اتاقم بود و وقتی بیرون می‌رفتیم وطن مدام داشت بیگانه می‌شد. هر روز که می‌رفتی درخت‌های بیشتری را بریده بودند. جاها و مردم بیشتر تغییر کرده بودند. دروغ همه‌گیر و شهر زشت شده بود.در تهران هم وطنم به اندازه دفتر و خانه‌ام بود دوران شاه سانسور بود اما مبالغه در مورد سانسور در آن موقع غیرواقعی است و «رگبار» و «غریبه و مه» هیچکدام سانسور نشد. مشکل آن زمان یک سینمای تجاری بزرگ بود که خیلی اجازه جولان به سینمای فرهنگی نمی‌داد. ولی این آیا تقصیر دولت است؟ آن سینمای تجاری نبود اگر آن مردم حمایتش نمی‌کردند و اگر این مردم بعد از چندی در همین دوره به همان سینمای تجاری بر نمی‌گشتند. حالا فقط رقاصه‌ در سینما نیست. ولی برگشتند به همان سینمای تجاری. همان عاطفه‌ها و احساسات و ملودرام‌ها، فقط کمی خوش‌ساخت‌تر، که این خوش ساختی هم مال زمانه است و الان همه‌ی فیلم‌ها در دنیا خوش‌ساخت‌تر شدند.

Interviewee:
Bahram Beyzayi